معجزه اعجاز ( قسمت اول )
نیکان
دو شنبه 28 فروردين 1396برچسب:نیکان, :: 23:21 ::  نويسنده : علی یگانه

 

شود؛ زيرا هر مرتاضی عمل خارق العاده ی خود را در شرايط خاصی و به كيفيت معينی انجام می دهد، چون از نيروی محدودِ بشری سرچشمه می گيرد.

5. آورنده معجزه هرگز در برابر رقيب شكست نمی خورد.  

6. معجزه يك معلول بدون علت نيست، زيرا معلول بدون علّت، عقلاً محال است؛ بلكه معجزه به نوبه ی خود معلول علّتی است، منتها يك علت غير عادی و مافوق طبيعی كه تسلّط بر آن از قدرت انسانِ عادی بيرون است.  

7. معجزه حتماً دارای  هدف خاص تربيتی است و به عنوان سند زنده ای برای اثبات ارتباطِ آورنده ی معجزه، با جهان ماورای طبيعت و مبداء هستی می باشد.

وجوهِ مختلفِ معجزه بودن قرآن

علمای  سده های پيشين، غالباً به اعجاز قرآن از جنبه ی  فصاحت و بلاغت  و اسلوب عالی  آن می نگريستند و نيز برخی از آنان معتقد بودند كه : عجزِ عرب از آوردن سخنانی نظير قرآن، بدان جهت است كه خدا اراده و تصميم بر معارضه را از آنان گرفته است.

در اينجا برای مشخص كردنِ اينكه چه چيزی از قرآن معجزه می باشد، نظر علامه ی طباطبايی «رحمة الله عليه» را بيان می نمائيم. ايشان می فرمايند:

« قرآن كريم تنها از راه فصاحت و بلاغت، افراد را  دعوت به مبارزه نمی كند، بلكه از جهت معنی نيز پيشنهاد معارضه می نمايد.»  1

آنگاه استاد علامه با استفاده از آيه ی شريفه ی [ افلا يتدبرون القران و لو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافاً كثيراً] 2

( آيا در قرآن تدّبر و تأمل نمی كنند؟ در حاليكه اگر از جانب غير خدا بود، در آن [از جهت لفظ و معنا] اختلاف فراوان می يافتند.)

به يك نكته ی ظريف كه هم بر اعجاز قرآن دلالت دارد و هم بر عدم تناقض و تضادّ و تحريفِ آياتِ آن در طول تاريخ، اشاره كرده و فرموده اند:

« قرآن كريم از راه ديگر نيز تحدّي می كند، و آن اين است كه اين كتاب ، تدريجاً با شرايطی كاملاً مختلف و گوناگون از گرفتاری و آسودگی و جنگ و صلح و قدرت و ضعف و ... در مدت 23 سال نازل شده است،

اگر از جانب خدا نبود، و ساخته و پرداخته ی بشربود، تناقض و تضادّ بسياری در آن پديد می آمد و ناگزير، آخر آن از اولش بهتر و مترقّی تر بود؛ چنانكه لازمه ی تكامل تدريجی بشر همين است؛ و حال آنكه آيات مكّی آن با آيات مدني، يكنواخت می باشد؛ و آخرش از اولش متفاوت نيست. » 4

آيات تحدی به اشكال متفاوت آمده كه در آنها تحّدی به همه ی قرآن ، به 10 سوره و ... صورت پذيرفته مانند:  « كافران می گويند محمد قرآن را از پيش خود آورده است، بگو اگر راست می گوئيد، شما هم هر كس جز خدا را كه می توانيد، به ياری طلبيد و ده سوره مانند قرآن بياوريد.»  5

كه علامه طباطبايی می فرمانيد: « آنچه در تحّدی ها از دشمن خواسته شده اين است كه كلامی همانند قرآن، با تمامی ويژگيهای موجود در آن، بياورد؛ يعنی كلامی كه صفات برجسته ی معنوی قرآن را به انضمام فصاحت و بلاغت  لفظی آن  دارا باشد."  و در ادامه  می فرمايند:  « كسانيكه  آشنايی  به  زبان عربی دارند هرگز نمی توانند ترديد كنند كه لهجه ی قرآن،  لهجه ی  شيوا  و شيرينی است كه درك انسان را از زيبايی  خود  مبهوت و زبان  را از وصف  آن الكن و زبون می سازد. نه شعر است و نه نثر، بلكه اسلوبی است وَرای هر دو كه جذبه و كششی مافوق شعر و روانی مافوق نثر را دارد ... سازمان وسيع معارف اعتقادی و اخلاقی و قوانين فردی و اجتماعی اسلام كه اصول وكليات آن در قرآن است، تنظيم غير قابل خدشه، و تضاد و تناقض ناپذير آن، از عهده ی بشر بيرون است، خاصّه به دست كسی كه در شرايطی همانند شرايط زندگی پيغمبر اكرم «صلی الله عليه و آله» قرار گرفته باشد. » 7  

وجه تمايز قرآن نسبت به ساير معجزات

به طور كلی اين كتاب 3 امتياز بر تمام معجزات پيامبران پيشين و حتی ساير معجزات خود پيامبر اسلام دارد:

1. قرآن مرز (زمان) و (مكان) را در هم شكسته.

كارهای اعجاز آميزی كه از پيامبران پيشين نقل شده عموماً در دايره ی معينی از زمان و مكان قرار دارد، مثلاً اگر حضرت عيسی عليه السلام در گاهواره سخن می گويد يا اينكه موسی عليه السلام از دريا می گذرد اين امور خارق العاده در مدار معينی از زمان و در برابر عده ی خاصی صورت گرفته، بنابراين برای كسانی كه شاهد و ناظر اين جريانات نبوده اند، جنبه ( حسی ) نداشته است.

اما قرآن اين دو اشكال [ دايره ی محدود زمانی و مكاني] را نداشته، ما از قرآن همانطور استفاده می كنيم كه ياران پيغمبر استفاده می كردند؛ بلكه  گذشت زمان و  پيشرفت علم و دانش به ما امكاناتی داده كه بتوانيم استفاده ی بيشتری از آن نسبت به مردم اعصار گذشته بنمائيم.

همچنين فاصله های مكانی نمی توانند تأثيری در وضع اعجاز قرآن داشته باشند، كسانيكه در حجاز زندگی می كردند به قرآن نزديكتر از كسانی كه در ايران و روم زندگی می كردند، نبودند.

2. يك معجزه روحاني

امور خارق العاده ای كه از پيامبران گذشته ديده شده، معمولاً جنبه ی جسمانی داشته است. زنده كردن مرده -شفای بيماران غير قابل علاج و ... و همه جنبه جسمی دارند. و در حقيقت چشم و گوش انسان را تسخير می كنند.   ولی الفاظ قرآن كه از همين حروف و كلمات معمول تركيب يافته آنچنان معانی بزرگ در بر دارد كه  در اعماق دل و جان انسان نفوذ می كند. اين معجزه ای است كه تنها با مغزها و انديشه ها و ارواح انسانها سر و كار دارد.

3. يك معجزه ی گويا

پيامبران پيشين هميشه همراه  معجزات خود  بودند و برای اثبات اعجاز آنها مخالفان  را دعوت به مقابله به مثل می كردند؛ در حقيقت معجزات آنها خود  زبان  نداشت و گفتار ايشان آن  را تكميل می كرد؛ ولی قرآن يك معجزه گوياست. خودش به سوی خود دعوت می كند. لذا پس از وفات پيامبر « صلی الله عليه و آله» همچون زمان حيات او به دعوت خود ادامه می دهد.

چرا و چگونه قرآن ساخته ی فكر بشر نيست؟

اين مسائل برای هيچ كس جای ترديد نيست كه:

الف) پيامبر اسلام از يك محيط عقب افتاده در تمام جهات كه آن را يك محيط لااقل نيمه وحشی بايد محسوب نمود، قيام كرد.

ب) سرزمين حجاز حق داشت يك محيط عقب مانده و فراموش شده باشد زيرا چيزی كه مايه ی پيشرفت و ترقی بود در آن يافت نمی شد،  قسمت اعظم آن را ريگستان خشك و سوزانی تشكيل می داد كه نه آب داشت و نه قابل كشت بود.  اين محيط به قدری متروك بود كه حتی جهانگشايان بزرگ دنيا مانند، رامسيس دوم و اسكندر مقدونی از تصوير آن چشم پوشيدند چون به مشكلاتش نمی ارزيد. 8

اسلام از چنين محيطی طلوع كرد و همين محيط مهد پرورش قرآن بود.

ج) پيغمبر اسلام درس نخوانده بود، يعنی اصولاً در آن محيط، درسی وجود نداشت كه بخواند . اگر كسی تنها خواندن و نوشتن می دانست دانشمند آن محيط محسوب می شد! و به فرض اينكه پيامبر اسلام خواندن و نوشتن را فرا می گرفت؛ كتابی در آن محيط پيدا نمی شد تا مطالعه كند، جز اساطير و افسانه ها.

سفرهای محدود پيامبر به خارج از حجاز هم، به قدری كوتاه و پرزحمت بود كه جائی برای اين احتمال باقی نمی گذارد كه ايشان در (خارج) تحصيل كرده باشند.

به علاوه چگونه ممكن است كسی در چنان محيطی كه شخص با سواد در آن خيلی كمياب است درسی خوانده باشد و انگشت نما نشود؟! و چگونه تصور می شود چنين كسی با كمال صراحت در برابر تمام مردم بگويد: من درس نخوانده ام  و (اُمی ) هستم و كسی به او اعتراض نكند؟!

قرآن روی كلمه (امي) يعنی (درس نخوانده) در مورد پيامبر به طور مكرر تكيه كرده است. 9

چنين پيامبری از چنان محيطی برخاست و كتابی آورد كه  وضع آن محيطِ تاريك، آشفته و پرهرج و مرج را بكلّی دگرگون كرد.

كتابی كه در بسياری از موارد مبارزان را به مقابله به مثل دعوت كرده 10 و همه در اين مبارزه شكست خورده اند.

از كجا كه نياوردند؟

در اينجا ممكن است كسی بگويد: ما از كجا بدانيم كسانی به معارضه با قرآن برنخاستند و مانند آن را نياوردند؟ شايد برخاسته اند و آياتی آورده اند، ولی در لا به لای تاريخ گذشتگان مانند بسياری از حوادث ديگر، مدفون شده و يا مسلمانان متعصب در محو آن كوشيده اند؟

پاسخ

1.   هم در زمان پيغمبر اسلام «صلی الله عليه و آله» و هم بعد از رحلت آن حضرت، در داخل كشوهای اسلامی ، حتی در خود مكه و مدينه، مسيحيان و يهوديان سرسخت و متعصبی می زيستند كه برای تضعيف مسلمانان از هر فرصتی استفاده می كردند.

2.   اگر كسانی به معارضه با قرآن برخاسته بودند و كتابی همانند قرآن آورده بودند آنها به هر قيمتی بود آن را حفظ می كردند و به خارج نيز می فرستادند وغير مسلمانان در تواريخ خود نام و مشخصات آورنده آن را ضبط می نمودند.

3.   مسلماً احتمال چنين چيزی در زمانهای بعد از پيامبركه اسلام توسعه يافته و رفت و آمد بيگانگان در ممالك اسلامی زيادتر شده بود بسيار بعيد تر به نظر می رسد.

مبارزه كنندگان ناشي

اينكه گفته شد كسی نتوانسته با قرآن به ( معارضه) برخيزد، به اين معنی نيست كه تاكنون كسی به ميدان قرآن نرفته، بلكه منظور اين است كسانی هم كه در اين ميدان قدم گذارده اند با شكست روبرو شده اند.

در اين قسمت بيوگرافی چند تن از اين افراد و شمه ايی از سخنان آنها را كه در مقام معارضه با قرآن گفته اند، می آوريم تا با مطالعه ی آنها و مقايسه با قرآن، پی به عظمت اين كتاب آسمانی ببريم:

نمونه اول

« مسيلمه» و سخنان او

از طلوع اسلام مدت زيادی نگذشته بود كه شخصی به نام « مسيلمه بن حبيب» برخاست و دعوی نبوت كرد كه بعداً به « مسيلمه كذاب» مشهور شد.

او مردی حادثه جو و مادی بود و تصور می كرد، موفقيتهای خيره كننده پيامبر اسلام « صلی الله عليه و آله » تنها بواسطه ی ادعای نبوت بوده است و اگراو هم ادعائی كند می تواند كسب شهرت كند؛ لذا مردم را دور خود جمع كرد و گفت: فرشته ايی به نام (رحمان) بر من نازل شده و قرآنی بنام من آورده است و كلمات بی معنی ای را برای مردم می خواند.

او همچنين از پيامبر اسلام « صلی الله عليه و آله » درخواست نمود كه او را در پيامبری شريك سازد.

نمونه دوم

مسيلمه با (سجاح) ازدواج می كند!

مقارن ظهور مسيلمه، زنی از طايفه تغلب بنام « سجاح» نيز دعوت نبوت كرد. « رافعي» دانشمندِ اسلامی در كتاب (اعجاز قرآن) می نويسد، او در آغاز مسيحی بود، در زمان خلافت ابوبكر آيين مسيحيت را ترك  گفت و ادعای نبوت كرد و بعضی از مسيحيان آن نواحی به او گرويدند.

او با بعضی از قبائل اطراف خود جنگ كرد و با بعضی طرح مسالمت آميز ريخت و همچنين تصميم گرفت با مسيلمه بجنگند.

مسيلمه از اين جريان بيمناك شد و پيشنهاد كرد با او ملاقات كند، در اين ملاقات هم پيشنهاد صلح و هم ازدواج با او را نمود تا به كمك همديگر، با مسلمين بجنگند.

چون ادامه اين وضع ممكن بود فتنه بزرگی بر پا كند، سرانجام ارتش اسلام، دستگاه هر دو را در هم پيچيد.

نمونه سوم

قرآن انگليسها و آمريكائيها!

در سال 1913 ميلادی رساله ای در مصر انتشار يافت كه نويسنده آن معلوم نبود، ولی از محتويات و روی جلد آن استفاده می شد كه اين رساله از طرف (انگليس و آمريكا) انتشار يافته است.

در اين رساله دانشمندان آنها به اصطلاح خواسته بودند با دو سوره ی (حمد) و ( كوثر) معارضه كنند.

1.      الحمد اللرحمن، رب الاكون، الملك الديان، لك العبادة و بك المستعان، اهدنا صراط الايمان...!

2.   انا اعطيناك الجواهر، فصل لربك و جاهر، و لا تعتمد قول ساحر!... نقائص معنوی و ناموزون بودن تعبيرات و الفاظ اين دو عبارت بر تمام كسانی كه با زبان عربی آشنايی دارند روشن است و ما به چند نمونه آن اشاره می كنيم و كسانی كه مشتاقِ توضيح بيشتری هستند به مقدمه تفسير «البيان» صفحه ی 74-70 مراجعه كنند.

الف) تبديل كلمه ی (الله) به (الرحمن) در جمله (الحمد الرحمن) تناسب جمله را بكلی بر هم زده است، زيرا (ال) در (الحمد) به معنی جنس و برای عموميت است و اين، تناسب با كلمه ی (الله) دارد كه ناظر به تمام صفات خداوند می باشد. زيرا (الله) به معنی ذات مقدسی است كه دارای تمام صفات كماليه است، ولی (رحمن) فقط اشاره دارد به يكی از صفات او كه صفت رحمت است و اين با عموميت (حمد) سازگار نيست.

ب) (اكوان) به معنی (حوادث) است و آن تناسب با (خلقت) دارد [ يعنی گفته شود: خالق الاكوان] نه با كلمه (رب) كه به معنی ( مالك) است. به علاوه از كلمه ی (اكوان) بيشترغير صاحبان عقل به نظر می آيد، در حاليكه از كلمه (عالمين) در درجه اول صاحبان عقل مفهوم می گردد.

ج) ( لك العبادة و بك المستعان) هيچگونه دلالتی بر عبوديت گوينده و استعانت او از درگاه خداوند ندارد، و آن مفهوم پر ا رزشی كه از (اياك نعبد و اياك نستعين) استفاده می شود، در اين تعبير ابداً وجود ندارد.

*****

نكته قابل توجه اين است كه تهيه كنندگان چنين عباراتي، جز به قافيه و سجع پردازي، توجهی نداشته اند و تصور می كردند كه اگر عبارتی بر وزن آيات قرآن درست كنند، مانند قرآن را آورده اند، خواه اين عبارات از نظر معنی و الفاظ  صحيح باشد يا نه؟

اين كار درست مانند اين است كه يك آدم بی اطلاعِ از فن شعر بخواهد با شاعری همچون سعدی رقابت كند و برای اين منظور بعضی از كلمات سعيدی را از ميان اشعار نابش بر دارد و بجای آن كلماتی هموزن آنها بگذارد. مثلاً بگويد:

بنی آدم افراد يك ملّتند                    كه در آفرينش زيك علّتند

چو چشمت بدرد آورد روزگار          برو دكترِ حاذقی را بيار!

آيا براستی اين كار را رقابت با سعدی می توان گفت؟!!

نمونه چهارم

در اينجا نمونه ايی را بيان می كنيم كه علاوه بر آوردن آيات،  پيروان خود را دعوت به معارضه هم كرده اند! اين بار قرآنِ نازل شده بر يك پيرو مذهب « باب» ! را مرور می كنيم

در سوره ی 52 از كتاب (احسن القصص)، تأليف سيد باب می گويد:

و ان كنتم فی ريب مما قد انزل الله علی عبدنا هذا فأتوا (به حرف)! من مثله يعني: اگر در درستی آنچه خدا بر بنده ما نازل كرده شك داريد، چند حرف !  مانند آن بياوريد!

همانطور كه ملاحظه می كنيد اين آقا آيه ی 23 سوره ی بقره از قرآن را تحريف كرده و به اين صورت در آورده است.

ضمناً برای اينكه شاهكاری نشان داده باشد تحدی به آوردن ده سوره و يا يك سوره نكرده بلكه دعوت به آوردن « چند حرف»! نموده  است، در حاليكه كودكان كلاس اول ابتدايی كه الفبا را می دانند، می توانند چند حرف مانند آن بياورند!!

فضيلت خط شكسته!

در كتاب « بيان عربي» صفحه ی 26 می گويد:

و لتستقرن الصبايا علی سرير او عرش او كرسی فان ذلك لم يحسب من عمرهم و لتأذن لهم بما يفرحون و لتعلـّمن « خط الشكسته»! فان ذلك ما يحبه الله! يعنی : دختران خود را حتماً  بايد روی تخت و كرسی جای دهيد،  زيرا روی  تخت و كرسی  نشستن  از عمر آنها  حساب  نمی شود! و به آنها اجازه بدهيد هر نوع می خواهند تفريح كنند! و خط شكسته را حتماً ياد بگيرند زيرا خدا خط شكسته را دوست دارد!

البته توجه داريد (شكسته) كه از الفاظ فارسی خالص است در متن اين عبارت عربی خود را جا زده است. اما به چه مجوز قانوني؟

از اين گذشته (صبايا) جمع (صبيه) و مؤنث است، با اين حال معلوم نيست چرا ضمير (لهم) و (عمرهم) و (يفرحون) همه، مذكر آورده شده است؟

وانگهی كلمه (الشكسته) با تمام اشكالاتی كه دارد، به عنوان صفت برای (خط) آورده شده و بنابراين بايد (خط) هم (ال) داشته باشد و گفته شود (الخط الشكسته) نه (خط الشكسته)

اما نكته اصلی كجاست؟ چرا بابْ اين همه اهميت به خط شكسته با همان تعبير فارسی دارد؟

برای اينكه تنها هنر او خط شكسته بود  نمونه های موجود گواهی می دهد كه خط شكسته خوبی داشته است.

عذر بدتر از گناه

از همه  جالبتر عذری است كه برای اين عباراتِ غلط آورده اند، آنها می گويند: ما اين الفاظ را  از قيد و بندِ قواعد خشك  رها  ساخته ايم!، يعنی آنها را از چنگال قواعد بی رحم دستور زبان و ادبيات آزاد نموده اند. حتی بعضی از پيروان او غلط نويسی را جزو كرامات او دانسته اند.

اگر غلط نويسی افتخار يا كرامت باشد بايد سر كم يسوادها از بابت غلط نويسی به آسمان سائيده شود!

اعجاز قرآن از نظر موزون بودن كلمات و رسا بودن عبارات

زيبايی ظاهر و عمق معني

يك مطالعه كوتاه در آثار ادبا و نويسندگان نشان می دهد كه آنها به دو دسته متمايز تقسيم می شوند: جمعی بيشتر به زيبايی الفاظ اهميت می دهند و زياد دربند عمقِ معنی نيستند، اما عده ی ديگر، به الفاظ اهميت نمی دهند و تمام قدرت و نبوغ خود را متوجه معانی می سازند. البته در اين ميان نويسندگانی نيز هستند كه به هر دو قسمت اهميت می دهند، اما بسيار محدود و انگشت شمارند، زيرا يك نبوغ فوق العاده می خواهد كه كسی بتواند اين دو را [ زيبايی لفظ و  زيبايی معني] با هم در يكجا جمع كند.

قرآن اين امتياز بزرگ را در حد اعجاز دارد. الفاظ آن در نهايتِ شيرينی و زيبايی و كلمات آهنگ دار و موزون، و با اينهمه كاملاً با معانی منطبق است.

منظره ای از زيبايی لفظ و معنا

در قرآن سوره ی رعد آيه ی 17 برای مجسم ساختن صحنه ی مبارزه حق و باطل و سرانجام اين مبارزه ی دائمي، مثال جالبی زده شده است:

انزل من السماء ماء فسالت اودية بقدرها فاحتمل السيل زبداً رابياً و مما يوقدن عليه فی النار ابتغاء حلية او متاع زبد مثله كذلك يضرب الله الحق و الباطل فاما الزبد فيذهب جفاء و اما ما ينعف الناس فيمكث فی الارض « خداوند آبی از آسمان نازل نمود و از هر سرزمينی رودهايی به اندازه ی گنجايش آن به راه افتاد. سيلاب كفهائی بر روی خود حمل كرد [  نه تنها بر روی  سيلاب  كف  ظاهر می گردد،  بلكه ]  در روی  فلزاتی كه برای زينت يا  وسايل زندگی  زير فشار آتش،  ذوب  می شوند،  اينگونه  كفها آشكار می گردد اينچنين خداوند، حق و باطل را مجسم می سازد، اما كف بزودی از بين می رود، ولی آنچه به مردم سود می رساند در زمين باقی می ماند.»

در همين يك مثالِ كوتاه كه با الفاظ موزونی ادا شده نكات جالبی نهفته كه ذيلاً به قسمتی از آن اشاره می گردد:

1.   طرفدارانِ باطل هميشه مانند كفهای روی آب پر هياهو هستند، ظاهری فريبنده و درونی تهی و خالی دارند و ضمناً هميشه خود پرستند و بلندی طلبند (زبداً رابياً ) بعكسِ طرفدارانِ حق.

2.   باطل، بی دوام، بی فايده و بی خاصيت است؛ ولی حق، منبع انواع بركات است. همانطور كه كفهای روی آب،  نه رفع تشنگی می كنند و نه گل و گياهی می رويانند، ولی آب همه جا رمز حيات است

3.   باطل ممكن است به شكلهای گوناگون ودر هر لباس و هر صحنه ای خودنمايی كند. همانطور كه كفها بر روی آب و فلزات ذوب شده، هر دو آشكار می گردند. ( و مما يوقدون عليه فی النار...)

4.   هر كسی به  اندازه  استعداد و وسعت روح خود می تواند از مواهب اين جهان استفاده كند، همانطور كه هر زمينی به اندازه وسعت خود قطرات باران را به خود می پذيرد.

همچنين آثار وجود هر كس به مقدار ظرفيت وجود اوست، چنانكه رودهايی كه از هر زمينی جريان می يابد، چنين است. (فسالت اودية بقدرها)

5.   مبارزه حق و باطل يك مبارزه ی دائمی است و سرانجام اين مبازه در همه جا يكسان است، يعنی پيروزی حق. همانطور كه منظره ی سيلاب و كف در همه جا به چشم می خورد.

6.      بقاء و دوام هر موجودی در سايه سود رسانيدن به اجتماع و مردم است. (و اما ما ينفع الناس فيمكث فی الارض)

پی نوشتها:

1.      شيعه در اسلام، ص 95.

2.       سوره ی نساء – آيه ی 82.

3.      به مبارزه طلبيدن

4. شيعه در اسلام ص 97

5. سوره هود، آيه ی 13.

6. اعجاز قرآن ، ص 16.

7. قرآن در اسلام، ص 171-170

8. رجوع شود به تاريخ تمدن جرجی زيدان ، ج 1

9. اعراف ، آيات 158-157

10. مراجعه شود به: بقره، آيه 23 – اسرا آيه 88 – هود آيه 13

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان نیکان و آدرس ataataee.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: